کد مطلب:252961 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:309

ذکر امام دهم علی الهادی بن محمد الجواد
در كتاب «روح و ریحان» گوید: تولد آن حضرت در اواسط ماه رجب سال دویست و چهارده در مدینه اتفاق افتاد.



[ صفحه 769]



و قیل فی سنة اثنی عشرة و مأتین.

در زمان پدرش شش ساله بود، متوكل در زمان حكومت خود یحیی بن هرثمه را به مدینه فرستاد تا آن حضرت را به سر من رآی آورد، مدت بیست سه سال و نه ماه حضرت در آنجا اقامت داشت و حبس نظری گشت.

«لأن المتوكل كان یبغض علیا و ذریته، فبلغه مقام علی الهادی بالمدینة، و میل الناس الیه، فخاف منه فأحضره، و توفی شهیدا بالسم فی خلافة المعتز العباسی بسر من رآی یوم الأثنین لثلاث لیال خلون فی رجب، أو فی جمادی الآخر سنة أربع و خمسین و ماتین».

مدت عمرش چهل سال بود، و اوقات امامتش سی و چهار سال، در سرائی كه ملك آن حضرت بود مدفون گشت.

مرثیه:



شد حجره ی كه معبد او بود و مرقدش،

حاصل شرف مزار بلی از مزور كرد



رفت از جهان و رفتن او پر ز درد و غم

دلهای شیعیان همه تا نفخ صور كرد.



در «بدایع الأنوار» گوید: ولادت آن سرور روز سه شنبه سیزدهم رجب سال دویست چهارده هجری است، القاب مباركش نقی، و هادی، و امین، و مؤمن، و عسكری باشد، و عسكر اسم محله ای بود در سامره كه لشكر متوكل عباسی در آنجا بودند، و كنیه ی مباركش أبوالحسن است، و ولادتش در مدینه واقع شده تا آنكه نوشت والی مدینه به خلیفه ی عباسی كه یا امام علی النقی را از مدینه ببر یا چشم از مدینه و مكه بپوش، متوكل یحیی بن هرثمه را با نامه ی نزد آن سرور فرستاد و آن جناب را به سر من رآی آورد، پس متوكل كشته شد و آن حضرت در سر من رآی تشریف داشت و با خلفای معاصر مدارا می فرمود، تا آنكه آن حضرت را مسموم ساختند تا در روز بیست و ششم جمادی الآخر سال دویست و پنجاه چهارم وفات فرمود، و در سر من رآی مدفون گردید.

محدث فیض در «تقویم المحسنین» گوید: «و فی خامسة رجب المرجب علی الأشهر سنة اثنی عشر و مأتان من الهجرة مولد الهادی علیه السلام».

و در «دمعة الساكبه» گوید: كه رزندی در كتاب «نظم درر السمطین» گفته:

ولد علیه السلام بصریا یوم الثلثاء الخامس من رجب سنة أربع عشر و مأتین، و قیل ولد فی النصف من ذی الحجة سنة اثنی عشرة و مأتین، و امه سمانة المغربیة، ام ولد، و كان نقش خاتمه «من عصی



[ صفحه 770]



هواه بلغ مناه»

و در «جنات الخلود» گوید: مولد آن حضرت یوم السبت، و به قولی یوم الجمعه، و به قولی یوم الثلثاء دویم رجب، و به قولی پنجم از آن، و به قولی سیزدهم از ماه مذكور، و به قولی پانزدهم ماه ذیحجه، و به قولی هفدهم از آن، و به قولی منتصف شهر جمادی الآخرة سنة أربع و عشر و مأتین، و به قول أصح اثنی عشر و مأتین در زمان سلطنت مأمون الرشید به موضع صریا كه مكانی است در مدینه ی متبركه متولد شد.

أبوالغوث أسلم شاعر در سر من رأی گفته:



اذا ما بلغت الصادقین بنی الرضا

فحسبك من هاد یشیر الی حاد



مقاویل ان قالوا بها لیل ان دعوا

وفاة بمیعاد كفاة بمرتاد



اذا أوعدوا أعفوا و ان وعدوا وفوا

فهم أهل فضل عند و عدو ایعاد



كرام اذا ما أنفقوا المال أنفذوا

و لیس لعلم أنفقوه من انفاد



ینابیع علم الله أطواد دینه

فهل من نفاد ان علمت لأطواد



عباد لمولاهم موالی عباده

شهود علیهم یوم حشر و أشهاد



هم حجج الله اثنتی عشرة متی

عددت فثانی عشر هم خلف الهادی



علامه مجلسی رحمه الله در «جلاء العیون» گوید كه در «بصائر الدرجات» به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت كرده است: كه چون حق تعالی خواهد كه امامی را خلق نماید هفت برگ از بهشت از برای پدر آن امام می فرستد، چون تناول نماید نطفه ی امام منعقد می شود، و چون آن نطفه ی مبارك به رحم مادر منتقل می گردد صدای مردم را می شنود، و چون به زمین می آید حق تعالی عمودی از نور برای او میان آسمان و زمین بلند می كند، و ملكی بر بازوی راست او این آیه را می نویسد:

(و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا لا مبدل لكلماته و هو السمیع العلیم) [1] .

ساغر گوید:



ای آنكه به ایوان جلال و جبروتت

فرش از در رفعت همه از عرش برین است



در مطبخ جود تو بود چرخ تنوری

وین قرص مه و مهر در و قرص عجین است



[ صفحه 771]



یك حاجب درگاه تو گردون رفیع است

یك خادم بنگاه تو جبریل امین است



و اما در یوم وفات امام علی النقی علیه السلام: در كتاب «لوامع الأنوار» گوید كه وفات آن حضرت به قول أصح در روز دوشنبه سیم رجب سال دویست و پنجاه و چهارم از هجرت گذشته واقع شد، و عمر شریفش چهل و دو سال بود، و بعضی گویند چهل و یكسال.

و در «كنز المصایب» گوید: اما شهادت آن حضرت به اتفاق در سال دویست و پنجاه و چهار یا پنج واقع شد، و در روز دوشنبه سیم رجب، و به روایت ابن خوشاب بیست و پنجم ماه جمادی الأخری، و به روایت دیگر بیست و هفتم ماه مذكور، و در آن وقت چهل سال از عمر شریفش گذشته بود.

و در «مصباح» و «تقویم المحسنین» و «توضیح المقاصد» و «روضة الواعظین» تنها سیم رجب را ذكر كرده اند، و از دیگر روزها اسمی نبرده اند، و در «روضة الواعظین» عبارتش این است:

«و توفی بسر من رآی لثلاث لیال خلون نصف النهار من رجب سنة 254 أربع و خمسین و مأتین».

و در «دمعة الساكبه» گوید:

و قال الشیخ جعفر الطوسی فی «المصباحه»، روی ابراهیم بن هاشم القمی قال: توفی أبوالحسن صاحب العسكر یوم الاثنین لثلاث خلون من رجب سنه 254 أربع و خمسین و مأتین.

و قال: قال ابن عیاش: و فی الیوم الثالث من رجب أربع و خمسین و مأتین كانت وفات سیدنا أبوالحسن علی بن محمد صاحب العسكری علیه السلام، و له یومئذ احدی و أربعون سنة.

سید أجل سید صالح قزوینی نجفی رحمه الله گوید:



و قد نعی الهادی علی ظلم جعفر

بمعتمد فی ظلمه و الجرائم



أتاحت له غدرا بدا متوكل

و معتمد فی الجور غاش و ظالم



و ما كف كف الظلم عنه بیترب

و مدله شانیه كف المسالم



و أشخص رغما من مدینة جده

الی الرجس اشخاص المعادی المخاصم



و انزل فی خان الصعالیك حطة

لشامخ قدر منه سامی الدعائم



و عاش بسامراء عشرین حجة

یجرع من اعدآء سم الأراقم



یزیدهم فی كل یوم معاجزا

فتزداد اعدآء له بالمهاضم



مناقب أمثال المصائب عدها

محال و ان تجهد جمیع العوالم



[ صفحه 772]



بنفسی مقیما فی أعادیه مكرها

علی الضیم فی سوق من الظلم قآئم



بنفسی مسجونا غربیا مشاهدا

ضریحا له شقته أیدی الغواشم



بنفسی مسموما قضی و هو نازخ

عن الأهل و الأوطان جم المهاضم



بنفسی من عم البریة طوله

قصیر یدعن ردع كل مخاصم



فهل علم الهادی الی الدین و الهدی

بما لقی الهادی ابنه من مظالم؟



و هل علم المولی علی قضی انبه

علی بسم بعد هتك المحارم؟



و هل علمت بنت النبی محمد

رمتها الأعادی فی ابنها بالقواصم؟



سقی أرض سامراء منهم الحیا

و حیا معانیها حبوب النسآئم



و این وقعه مشتمل میشود بر چند مشهد:



[ صفحه 773]




[1] أنعام: 115.